نحوه مطالعه مقالات علمی

آموزش مطالعه مقالات علمی

نحوه مطالعه مقالات علمی

آموزش مطالعه مقالات علمی

devon-janse-van-rensburg-763350-unsplash.jpg
هر وقت افراد در مورد مفاهیم یا تئوری صحبت می کنند ، معمولاً کلمه دیگری را به کار می گیرند - چارچوب. و "چارچوب" می تواند به همان اندازه مفهوم یا کلمه تئوری که پیش از آن قرار دارد گیج کننده باشد. ( این تفاوت اخیر را برای تفاوت بین مفهوم و تئوری بررسی کنید.)

بنابراین این چارچوب در واقع به چه معنی است؟

در واقع ساده ترین فکر کردن در مورد یک فریم است ، زیرا همه ما می دانیم که یک چیست. و بعد کارهایی که قاب انجام می دهد.

بنابراین ... به یک خانه فکر کنید. یک خانه معمولاً دارای یک قاب است که اغلب از چوب یا استیل ساخته شده است. این قاب اسکلتی است که بقیه خانه در آن ساخته شده است. این قاب یک ساختار اساسی را ارائه می دهد - خانه هایی که با استفاده از همان قاب ساخته می شوند ممکن است بسیار متفاوت باشند ، اما هنوز هم از همان طرح و منطق زیرین استفاده می کنند.

خانه ای که در اطراف یک قاب ساخته شده از قبل برنامه ریزی شده است. قاب باعث می شود تا طرح محکم شود. یک خانه برنامه ریزی شده با خانه ای متفاوت است که در آن اتاق ها فقط بر روی چوب درختی و چرمی اضافه شده اند. دلیل این امر این است که این طرح دارای یک نوع منطق است که در آن همه چیز پیش می رود - حمام در اینجا ، اتاق های خواب در آنجا.

این طرح با توجه به نوع خاصی از زندگی روزمره طراحی شده است. بنابراین ، اکثر خانه ها - و قاب های آنها - از مناطق مختلف فعالیت پشتیبانی می کنند و یک جریان دلپذیر از یک منطقه به منطقه دیگر رخ می دهد.

قاب خانه همچنین ثبات را فراهم می کند. قاب متلاشی خانه را متوقف می کند ، سقف را در یک تکه نگه می دارد.

فکر کردن در مورد یک خانه در خانه باعث می شود که در مورد ساختار ، ثبات ، جریان ، مناطق فعالیتی فکر کنیم.

فریم های دیگری نیز وجود دارند که برای تفکر تحقیق مفید هستند.

یک قاب تصویر چیزی است که شما در خارج از چیزی از آن قرار می دهید - این قاب یک حاشیه ایجاد می کند ، و آنچه را که در داخل قاب قرار دارد با آنچه در بیرون است ، متفاوت می کند. قاب ظاهری تمام شده به کل می بخشد.

قاب تصویر قسمت های خاصی دارد - یک لبه ، و یک جلوی جلویی و پشتی. بنابراین قاب نوعی از پوشش جامد است که محتویات حرکت را متوقف می کند. همچنین اجازه می دهد تا به طور کامل - تصویر و قاب - آویزان شود ، ذخیره شود ، انباشته شود - این بسته را کامل می کند.

فکر کردن در مورد قاب عکس ایده های مفیدی نیز ایجاد می کند - مرزها ، استحکام ، قسمت هایی که در کنار هم قرار می گیرند ، قابلیت حمل ، کامل بودن.

این چیزها - ساختار ، ثبات ، جریان ، مناطق فعالیت ، مرزها ، استحکام ، قطعات ، قابلیت حمل و نقل ، تمامیت - در اصل همان کاری هستند که یک چارچوب مفهومی یا نظری برای تحقیق و پایان نامه انجام می دهد. یک چارچوب مفهومی یا نظری ارائه می دهد:

ساختار است که برای طراحی یک مطالعه، تولید داده و تجزیه و تحلیل آن
مرزهایی که به شما اجازه می دهند آنچه را که شامل می شود بگویید و چه چیزی نیست
اساس برای اتصال به تحقیق دیگر، برای مثال مقایسه نتایج تولید شده توسط چارچوب خود را با دیگران
وابسته مجموعه ای از قطعات، ایده که راهنمای نوشتن و کمک به ایجاد موضوع قرمز از استدلال و
یک روش بالقوه قابل استفاده مجدد است که می تواند با موضوعات دیگر و / یا داده ها کپی شود.
بنابراین ، همانطور که می بینید ، یک چارچوب مفهومی یا نظری ، یک بخش عمده از آنچه انسجام و تمرکز به یک پروژه تحقیقاتی و پایان نامه / گزارش / مقالات بعدی است ، می دهد. جای تعجب نیست که سرپرستان اضطراب دارند که دکترا یکی را بگیرند.

اما ... همیشه وجود دارد اما ... رشته ها و سرپرستان مختلف ایده های متفاوتی در مورد زمان نیاز به ساختن چارچوب مفهومی یا نظری خود دارند. مباحث مختلف و روش های مختلف نیز خود را به زمان های مختلف وام می دهد.

سه رویکرد مشترک برای زمان بندی چارچوب وجود دارد ، مفهومی یا نظری. اینها هستند:

این چارچوب با تحقیقات به صورت ارگانیک رشد می کند - فایده این رویکرد این است که این چارچوب به موضوع و داده های خاص مربوط می شود. یکی از خطراتی که با این رویکرد وجود دارد اینست که این تحقیقات بیشتر به خانه ای با شکوهی که از یک چوب ریزه درشت است و دارای یک چارچوب یکپارچهسازی با سیستمعامل است که شاید کاملاً مناسب نباشد ، پایان می یابد. یا این که شما با یک فریم به وضوح خوب میرسید ، اما در جایی که داده کاملاً در دسترس ندارید ، لازم است که بتوانید آنرا به هم وصل کرده و جریان دهید.
وقتی به اطلاعات کافی برسید تا بدانید که چه چیزهایی لازم است اما نه آنقدر که متعهد به کارهای شجاع و گول زدن هستید ، به چارچوبی در وسط پروژه می رسیدید. فایده این رویکرد این است که شما باید وقت خود را در نظر بگیرید که چه چیزی ممکن است برای موضوع خاص شما مفید باشد و می توانید مطمئن شوید که داده های لازم را تولید می کنید. خطرات شامل ایجاد حداقل برخی از داده ها است که متناسب با داده های واقعی تولید شده توسط فشار مداوم برای رسیدن به یک چارچوب مناسب نیست.
چارچوب مفهومی یا نظری در ابتدای پروژه توسعه یافته و برای هدایت تولید داده و همچنین تجزیه و تحلیل و نوشتن بعدی استفاده می شود. دو فایده از این رویکرد این است که شما اطمینان می دهید که از نوع داده های مورد نیاز خود برخوردار هستید و رویکرد بسیار روشنی برای تجزیه و تحلیل دارید. این خطر وجود دارد که فریم بندی اولیه اطلاعات مهم را از بین ببرد و به همان اندازه که پشتیبان می گیرد به مجموعه ای از پلک ها تبدیل شود.
این واقعا مهم به نظر این امکانات زمان در آغاز تحقیقات خود را. اگر محقق دکتری هستید ، خوب است با سرپرست خود در مورد این احتمالات زمان بندی ، در مورد مزایا و خطرات مربوط به آنها صحبت کنید.

و به این واقعیت آویزان باشید که ساخت قاب خانه یا قاب عکس به زمان و برنامه ریزی نیاز دارد. یک قاب در یک فلاش ساخته نمی شود. صرف نظر از زمانی که شما این کار را انجام می دهید ، خواه از تئوری یا مفاهیم ساخته شده باشد ، ممکن است لازم باشد قبل از بدست آوردن ساختار قاب مناسب برای کارهای بسیار خاص خود ، چندین مورد را انجام دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۲
دانلود مقالات علمی

تئوری ترس - قسمت دوم

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۲ ق.ظ

← تئوری ترس - قسمت اولچارچوبی چیست؟ - همانطور که در، چارچوب مفهومی یا نظری →
تئوری ترس - قسمت دوم
ارسال شده در 19 نوامبر 2018توسط پت تامسون
lucas-ludwig-1110534-unsplash.jpg

تئوری توضیح است.  آخرین ارسال من پیشنهاد کردم که این درک ممکن است به کاهش ترس از تئوری کمک کند. این هفته ، قطعه دیگری در معمای کاهش ترس.

چیز دیگری که می تواند به کاهش ترس از تئوری کمک کند درک این است که هر بخش از تحقیقات از تئوری استفاده نمی کند. اما همه تحقیقات ، صرف نظر از اهداف و اهداف و نظم و انضباط آن ، با مفاهیم کلیدی کار می کنند. و مفاهیم کلیدی باید به طور منسجم در کنار هم باشند. به عنوان یک چارچوب. یک چارچوب مفهومی.

بگذارید برای شما مثالی بزنم.

تصور کنید که می خواهید تحقیق کنید ، مثلاً چگونه یک مقاله ژورنالی منتشر کنید - اوه ، این که من هستم ، آویزان باشید ، بگذارید دوباره شروع کنم. تصور کنید که می خواهم در مورد نحوه چاپ مقاله ژورنالی تحقیق کنم. من باید با مفاهیم کار می کردم. شاید بخواهم نشریه دانشگاهی را به عنوان یک گفتگوی ناهمزمان ببینم. این مفهومی است که باید توضیح دهم زیرا تنها راه درک انتشار نیست. اما در پی آن ، من می توانم یک مقاله ژورنالی را به عنوان کمک به مکالمه ببینم. درک این ایده دوم هنگامی که ایده اول را بدست آورید ساده تر است.

بنابراین اکنون با دو مفهوم کار می کنم - نشر دانشگاهی به عنوان گفتگو و مقاله ژورنال به عنوان یکی از کمک های آن. این دو مفهوم مکمل یک چارچوب بسیار ساده را ایجاد می کنند که من می توانم برای طراحی تحقیقات خود در مورد نشر دانشگاهی از آنها استفاده کنم. و همچنین می توانم از آن برای تأمین مطالبی که می خواهم در مورد نوشتن مقاله ژورنالی انجام دهم استفاده کنم.

درست است ، اما چه نوع تحقیق را طراحی می کنم؟ اینجا مالش است.

اگر تحقیقات من فقط بخواهم بررسی کنم که چه تعداد از مشارکتها در یک گفتگوی آکادمیک خاص صورت گرفته است - بیایید بگوییم که من به مقالاتی که درمورد انتشار دسترسی آزاد نوشته شده است علاقه مندم - آنگاه من احتمالاً به چیزی غیر از دو مفهوم مرتبط نیاز ندارم. من تشریح کردم یا اگر می خواهم ببینم چه نوع کار تجربی در نشر دسترسی آزاد انجام شده است و از چه روشهایی استفاده شده است ، من هنوز لزوما به چیزی بیش از این چارچوب مفهومی اولیه احتیاج ندارم.

اما اگر تصمیم بگیرم که بخواهم به انتشارات دسترسی آزاد به رد بپردازم ، می توانم تصمیم بگیرم که باید مفهوم "مکالمه" را نظریه پردازی کنم ، توضیح می دهم چه کسی صحبت می کند و چه کسی نیست و چرا. سپس می توانم تئوریزه کردن یک "جامعه گفتمان" را فراخوانی کنم. یک جامعه گفتمان دارای هنجارها ، قراردادها ، شیوه های نگهداری مرز و غیره است. از طرف دیگر ، اگر تصمیم گرفتم به اقتصاد نشر دسترسی آزاد بپردازم ، می توانم در مقایسه با سودآوری به تئوری سیاسی مرتبط با عمومی و دانش علمی بپردازم. یا اگر تصمیم گرفتم ببینم که چگونه بررسی همسالان ممکن است در چاپ و نشر دسترسی آزاد متفاوت عمل کند ، می توانم از تئوری اخلاق بخواهم تا گفتگو راجع به هنجارهای جدید رفتارهای مرتبط با نوشتار دانشگاهی انجام دهم.

بنابراین می بینید، در حالی که ما همه پژوهش با مفاهیم و یک چارچوب مفهومی، نه همه سوال پژوهش به صراحت نظریه استفاده می کند. اینکه آیا ما از تئوری توضیحی استفاده می کنیم یا نه ، تا حدودی به هدف تحقیق مرتبط است - آیا ما علاقه مند به "چه چیزی کار می کنیم" یا "چه چیزی" است - یا در تلاش هستیم تا بفهمیم چرا چیزی راهی است که هست؟

اخیراً نمونه ای کاملاً واضح از چرخش تئوری برای درک چیزی دیدم - این در مجله آموزش در آموزش عالی بود. نویسنده ، جان نیکسون ،  با بازگو کردن تعامل خاصی که در یک مصاحبه صورت گرفته است ، مقاله خود "تبدیل شدن به خودمان" (2018) را آغاز می کند.

در طول انجام مطالعه با تعدادی از معلمان و دانش آموزان مصاحبه کردم ، اما اظهارنظر ویژه یک معلم در طول سالها با من ماندگار شده است. این معلم استدلال می کند: "این فقط انتظار نیست که انتظارات افزایش یابد" ، این است که دانش آموزان ما باید ببینند که می توانند به موفقیت برسند. سپس مصاحبه شونده اضافه کرد: "به نظر من نوعی تفاوت ظریف وجود دارد." (ص 902)

نیکسون در ادامه می گوید که او مدت زیادی در این زمینه تعمق کرده است که درباره این تفاوت ظریف چه می تواند باشد. او می نویسد که بیانیه معلم یک سؤال اساسی آموزشی را مطرح می کند: چگونه می توان آرزو را به قابلیت عملکردی تبدیل کرد؟ "

من مطمئن هستم که سوال نیکسون با بسیاری از ما طنین انداز است. من مطمئن هستم که نیکسون تنها کسی نیست که به تدریس در کلاس های زیر و کارشناسی ارشد فکر می کند.

اما بعد نیکسون ادامه می دهد ...

من کار مارتا نوسباوم را پیدا کرده ام که به ویژه در تفکر از طریق کار و از طریق این سوال مفید است. مشخصات وی درباره آنچه که او در گذشته از ده قابلیت اصلی در نظر گرفته است ، چارچوب بسیار مفیدی را برای من فراهم کرده است ، و از آنچه برخی بعنوان استعمار استعمارگر و یا تعصب جهانی گرایانه خود می دانند ، تحمل نمی کند (انتقاداتی که نوسباوم با جدیت مخالف است). (به Nussbaum 2000 ، 78-80 ؛ 2011 ، 33-4 مراجعه کنید). کار بعدی هانس-جورج گادامر در مورد "هرمنوتیک کاربردی" همچنین بینشهای بسیار مهمی در مورد آنچه او "تقدم سؤال" می نامد در توسعه تفاهم هم در علوم انسانی و هم به طور کلی تر است. اخیرا من در سراسر (2017) کار پل گیبس در شادی و رضایت، که به من کمک کرد سوال رویکرد از برخی جالب دی FFزاویه مختلف . (ص 902-3)

مقاله با توضیح نیکسون در مورد انتخاب خود در مورد Gibbs که او سپس به سوال در مورد معلم و جاه طلبی دانش آموزان می پردازد ادامه می دهد.

در مورد معرفی نیکسون سه نکته وجود دارد که قابل ذکر است. نیکسون

نیاز او به تئوری را بسیار روشن می کند او می خواهد چیزی را درک کند که نتوانسته است آن را رها کند. این به او مبهم است ، بنابراین او به تئوری روی می آورد تا به درک آن کمک کند. این نظریه نیست به خاطر خودش. این استدلالی را به یک دلیل خاص فرا می خواند.
چیزی را که او باید توضیح دهد بسیار صریح و روشن می کند. "مشکلی" که او می خواهد به آن پاسخ دهد ، کاملاً واضح ، خلاصه و به شکلی که برای خواننده معنا داشته باشد بیان شده است (خب برای من هم همین کار را کرد و من هم به شما امیدوارم)
نشان می دهد که نظریه ای که او استفاده خواهد کرد تنها انتخاب او نیست - او دیگران را در نظر گرفته است. او می خواهد از گیب استفاده کند زیرا ، به گفته وی ، چیز جدید و جالبی را ارائه می دهد.
این سه نکته بسیار مهم است. این بسیار مفید است که یک خواننده بداند که چرا تئوری مورد استفاده قرار می گیرد و به چه سر می برد. همچنین درصورتیکه اطمینان حاصل شود که نویسنده از تئوری به عنوان منبعی برای فکر کردن استفاده می کند ، کمک می کند و آنها در مورد آنچه که تئوری خاص خود انتخاب کرده اند ، انتخاب آگاهانه ای انجام داده اند.

سه چیز. نیاز ، مشکل ، انتخابی آگاهانه.

این برای همه ما فکر می کند درس خوبی است. در مورد چه زمانی و چرا باید به تئوری متوسل شوید.

اکنون ، همه به اندازه نیکسون روشن نیستند که چرا با تئوری کار می کنند. شما و من می توانیم بخاطر اینکه فکر کنیم بعضی اوقات مردم به خاطر خودش با تئوری کار می کنند ، بخشیده شویم.

اما معمولاً موضوعی که با متون نظری داریم به دلیل این است که نوشتن با تئوری کار سختی است. و پیچیدگی و دشواری نوشتن با تئوری نیز ممکن است با ترس نظریه مرتبط باشد.

و سلام - این پست بعدی من است. یکی دیگر از ترس نظریه است. نوشتن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۲
دانلود مقالات علمی

تئوری ترس - قسمت اول

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۲ ق.ظ

توسط پت تامسون
sam-rudkin-millichamp-619630-unsplash.jpgبسیاری از محققان دکترا درباره کلمه Th ، تئوری نگران هستند. وقتی با صدای بلند گفته می شود ، اغلب می توانید سرمایه T را بشنوید. باید مهم باشد. تئوری.

و شاید به دلیل سرمایه T ، سؤال "چارچوب نظری شما چیست؟" می تواند محققان دکترا را به حالت وحشت نزدیک کاهش دهد.

اکنون ، تئوری اصطلاحی است که غالباً با کلمه ترسناک - مفهوم دیگر آمیخته می شود. گاهی اوقات مردم از آنها به صورت متناوب استفاده می کنند. یا آنها این دو را با هم به شکلی در می آورند که نشان می دهد اختلاف وجود دارد - مانند "چارچوب مفهومی یا نظری شما چیست؟" - اما بعد توضیح ندهید که تفاوت چیست. و نه آنها می گویند بهتر است یک چارچوب نظری یا مفهومی داشته باشیم!

محققان دکترا غالباً نگران این هستند که هنوز آنچه لازم است - نظریه و یا چارچوب - را نداشته باشند یا نگران باشند که درک کافی از نظریه یا چارچوب مورد نظر خود را نداشته باشند. آنها نگران هستند که پیدا شوند و مایل شوند. یا آنها نگرانند که انتخاب نظری اشتباهی انجام دهند و کسی متوجه شود.

اگر نگران تئوری هستید ، خودتان را بند بندید ، زیرا ما می خواهیم در مورد نظریه برای بقیه این پست صحبت کنیم. و مورد بعدی

می بینید ، اولین چیزی که در مقابله با ترس تئوری ، درک این موضوع است که یک تئوری چیست.

یک تئوری فقط روشی برای توضیح است ، برای گفتن اینکه چگونه همه چیز به یکدیگر ربط دارند ، چرا آنها به شکلی که هستند و چگونه به چیزهای دیگر ربط دارند.

توضیح اینکه چندان وحشتناک نیست. بیشتر ما وقتی در دنیا زندگی می کنیم از تئوری ها استفاده می کنیم. و ما از مفاهیم نیز استفاده می کنیم. بگذارید یک مثال زیبا و آزمایشی بزنم - کمربند ایمنی.

همانطور که همه ما می دانیم ، کمربند ایمنی چند تسمه است. آنها به دور بدن شما می چسبند تا وقتی اتومبیل به طور ناگهانی متوقف شود ، شما را به جلو خم کنید. اصطلاح کمربند ایمنی نوعی بقراط است. ما به طور کلی می توانیم کمربند ایمنی را به کسی بگوییم بدون اینکه توضیح دهد که چیست.

کمربند ایمنی هم یک مفهوم است - این چیزی بود که یک طراح در آن خواب دید و احتمالاً حتی در ابتدا با عنوان "یک مفهوم جدید" در ایمنی خودرو شناخته می شد.

اما اگر می خواهید توضیح دهید که در واقع چطور کمربند ایمنی کار می کند ، می توانید نظریه هایی را ترسیم کنید. به عنوان مثال ممکن است بگویید که بدن شما حتی بعد از متوقف شدن ماشین به جلو می رود. و شما می توانید با استناد به چیزهای کلی تر و انتزاعی تر مثلاً اصل انرژی کار و قوانین مربوط به حفاظت ، این بیانیه را بیشتر نظریه سازید . این دو نظریه مفاهیم مختلفی را ایجاد می کنند و به یکدیگر پیوند می دهند - کار ، انرژی ، قدرت و حفاظت.

یک مثال دیگر - متن / هویت. این اصطلاح چیزی است که باربارا و من به معنای واقعی کلمه در کنار هم قرار گرفتیم تا بتوانیم یکی از ایده های اصلی ما در مورد نوشتن آکادمیک را به طور مداوم توضیح دهیم. ما در کتابهای خود از متن / هویت استفاده کرده ایم تا از این ایده استفاده کنیم که دانشمندان از طریق نوشتار خود یک "هویت" علمی را - چه کسی هستند و چه چیزی در نظر دارند - شکل دهند. بنابراین متن / هویت یک مفهوم است.

اما وقتی می خواستیم مفهوم را توضیح دهیم ، بگوییم که چگونه و چرا این است که نوشتن روشی برای تشکیل یک هویت است ، و چگونه و چرا نوشتن فریم و محدود است ، پس باید به تئوری متوسل شویم. بیش از یک نظریه که اتفاق می افتد. ما مجبور بودیم نظریه ها را به روشهایی جمع کنیم که مفهوم متن / هویت ما را معنا می بخشد. ما باید تئوری درباره هویت و نظریه در مورد متن ترسیم کنیم.

و اگر می خواهید از طریق کتاب های ما به عقب برگردید - و من به شما پیشنهاد نمی کنم که این کار را انجام دهید - اما این را می بینید ، در حالی که ما به طور مداوم از ایده های متن / هویت استفاده می کنیم ، روش های مختلفی برای نظریه پردازی آن داریم. در واقع ما در سه کتاب مختلف از سه تئوری مختلف برای توضیح یک مفهوم استفاده کرده ایم.

اکنون ، قبل از اینکه بگویید ما تازه بی قید و شرط بودیم ، بگذارید در دفاع خود بگویم که از نظریه های مختلفی برای برجسته کردن جنبه های مختلف از متن متن / مفهوم هویت استفاده کردیم. اگر با محققان دکترا صحبت می کردیم که چرا نوشتن آکادمیک به این صورت است ، محققان دکترا که با علوم اجتماعی آشنا نبودند ، ما اغلب از "اجتماعات عملی" استفاده می کردیم. نظریه جوامع عملی به آنچه مردم انجام می دهند و چه کسانی در جوامع نظمی هستند توجه می کند. بعضی اوقات از ایده گفتمان برای پیوند دادن نویسندگان و نوشتن با سؤالات ذهنیت ، قدرت و دانش استفاده می کردیم. اما اگر می خواستیم بر ظرفیت نویسنده در تصمیم گیری در مورد نویسندگی خود تأکید کنیم ، تصمیم گرفتیم در مورد تئوری هویت صحبت کنیم که بر نویسنده ، متن و مخاطب متمرکز است. بسته به اینکه با چه کسی صحبت می کردیم ،

تئوری. اسب ها برای دوره ها.

و فقط برای پیچیده تر کردن امور ، مهم است که بدانیم همه نظریه ها یکسان نیستند. نظریه ها مرتبه های متفاوتی دارند و وضعیت متفاوتی دارند.

برگردیم به کمربند ایمنی.

rawpixel-752534-unsplash.jpg

بیایید بگوییم که نظریه ای که کمربند ایمنی را توضیح داد ، اصل انرژی کار بود؛ این یک تئوری "کوچک" است که بخشی از یک چارچوب نظری بسیار بزرگتر است. این تئوری "کوچک" معمولاً توسط جامعه علمی علمی به عنوان بهترین توضیحی که در مورد پدیده های خاص و قابل مشاهده وجود دارد ، توافق می شود - اجسامی که پس از توقف ماشین به جلو ادامه می یابند.

و این یک توضیحی است ، یک نظریه ، که هنوز یک نظریه بهتر جایگزین آن نشده است. (من پیش بینی می کنم که کسی در نظرات مباحث مربوط به فیزیک نیوتنی به من بگوید ، و این خوب خواهد بود زیرا این عقیده را پشتیبانی می کند که تئوری ها به صورت سنگ نوشته نشده اند ، می توانند تغییر کنند. تئوری ها هستند. توضیحات قابل قبول که در حال حاضر می پذیریم.)

اما وقتی به پدیده های بسیار پیچیده ای می رسیم ، جایی که توضیحات بزرگتر و جاه طلبانه بیشتری لازم است ، تئوری ها اغلب به شدت مورد بحث قرار می گیرند. هیچ توافقی در مورد بهترین رویکرد وجود ندارد. مردم به نمونه هایی فکر می کنند که با این تئوری مطابقت ندارند. شاید بتوان گفت توضیحات تئوری جزئی است.

بنابراین اگر می خواهیم یک نظریه در مورد ماهیت واقعیت را بررسی کنیم - مثلاً نظریه رشته - توضیحی می یابیم که تمام شرایط را شامل نمی شود و به اندازه کافی خوب پذیرفته نمی شود. تئوری رشته هنوز هم در حال کار ، کار و کار است و ممکن است در بعضی مواقع به دلیل نداشتن ظرفیت توضیحی کافی ، کاملاً کنار گذاشته شود.

و در علوم اجتماعی و علوم انسانی ، تئوری به طور کلی از این نوع کم توافق است - بحث برانگیز و جزئی است. به این دلیل است که مردم و زندگی اجتماعی پیچیده است. و به دلیل همین پیچیدگی ، دانشمندان نظریه های گوناگونی را برای توضیح پدیده های اجتماعی ، برای توضیح جهان ابداع کرده اند. رشته های مختلف می توانند در مورد چیزهای مختلف متفاوت باشند. بنابراین ، در علوم اجتماعی و علوم انسانی نظریه هایی که مورد بحث ، توسعه و تغییر قرار می گیرند اصلاً غیر عادی نیست .

و از آنجا که یک تئوری مورد استفاده در پژوهش ممکن است یکی از بسیاری از موارد ممکن باشد ، محققان دکترا معمولاً باید در پایان نامه خود رویکرد خود را به تئوری بحث کنند و در مورد مباحث نظری بنویسند. آنها حتی ممکن است ، همانطور که من و باربارا ، بیش از یک تئوری را همزمان انجام دهیم ، یا یک نظریه جزئی را با وجود محدودیت های آن انتخاب کنیم.

نکته مهم این نیست که نظریه را به عنوان تئوری تلقی کنیم - چیزی مرموز ، چیزی شگفت انگیز ، فراتر از درک بیشتر مردم.

یک تئوری فقط توضیحی خاص با تاریخچه و تعداد زیادی برنامه است. تئوری بهترین کاری است که می توانیم با داده هایی که در دست داریم انجام دهیم.

البته مهم است که در مورد آنچه می خواهید توضیح دهید و چرا توضیح مهم است فکر کنید . چه تفاوتی در تحقیق و ادعای شما در مورد سهم دانش برای ارائه یک تئوری خوب برای ارائه دارد؟

و در مورد این سوال ، من تا پست بعدی کنار خواهم رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۲
دانلود مقالات علمی

گرفتن با "بند"

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۱ ق.ظ

← تجدید نظر با خواننده در ذهن - ده سوالنظریه ترس - قسمت اول →
گرفتن با "بند"
ارسال شده در تاریخ 5 نوامبر 2018توسط pat thomson
wim-arys-523715-unsplash.jpg

به تازگی از من سؤال شده که چه احساسی نسبت به پاراگراف ها دارم. "خوب می دانید ، تمام احساسات" من ممکن است پاسخ داده ام. اما من عمدتاً این کار را نکردم زیرا من معمولاً به پاراگراف فکر نمی کنم. این سوال باعث تعجب من شد که آیا پاراگراف را بصورت صحیح می گیرم یا نه.

پاراگراف ها بسیاری از زمان ها زیر آگاهی من قرار می گیرند. اما آگاهی از پاراگراف وقتی سطح می خوانم که چیزی را می خوانم که نویسنده در آن ظاهر نشود می دانم که پاراگراف چیست. وقتی انتظار دارم آنها را ببینم به پاراگرافها توجه می کنم و آنها آنجا نیستند. من به جای حضورشان متوجه غیبت آنها می شوم.

احتیاط انتظار ندارم اگر متن را بخوانم که قصد دارد قالب نثر دانشگاهی معمول را بشکند ، پاراگراف ببینم. چیزی که به صورت تحریک آمیز نوشته شده است ، یا به عنوان یک مونتاژ یا به عنوان شعر نثر یا به عنوان یک جریان آگاهی. این احمقانه است که انتظار داشته باشید نثر "artful" را دنبال کنید تا همان عرف را به عنوان استاندارد علمی انگلیسی استاندارد خود دنبال کنید. من انتظار ندارم پاراگراف هایی با طول یکنواخت ببینم. پاراگراف ها می توانند به مدت های مختلف ، حتی در مواردی ، جملات مجرد باشند.

اما وقتی صفحه ای یا بیشتر از نوشته های دانشگاهی را می بینم که به شکلی شکسته نشده است ، همیشه شوخ می شوم. پاراگرافهای بله ، شکسته شده است.

بنابراین آنچه در مورد مگا پاراگراف است که مرا هشدار می دهد؟

خوب ، این ساده نیست که خواننده ساده تر باشد - در صورت تقسیم نثر با ایده های نویسنده درگیر شود. این قطعاً درست است. اما من همچنین نگران این موضوع هستم که آمده ام که پاراگراف هیولا ، به ویژه در نوشتن آکادمیک ، را با گل و لای ایده ها مرتبط کنم.

من به عنوان یک خواننده مکرر پایان نامه ها و مقالات آکادمیک ، می فهمم که یک پاراگراف بیش از حد تورم معمولاً نتیجه یک مشکل نوشتن نیست. این طور نیست که نویسندگان اصول اساسی ترکیب را نمی دانند. اینکه آنها سرنخی ندارند که یک پاراگراف چیست. خوب ، بله ، گاهی اوقات ممکن است اینگونه باشد. اما غالباً غیر از این ، پاراگراف متورم و مستهجن از نویسندهای ناشی می شود که کاملاً نمی داند چه چیزی در تلاشند بگویند.

پاراگراف دراز ، غالباً به نویسنده ای علامت می زند که هنوز نتوانسته است از پیشرفت یک ایده کلی بطور مداوم تعریف کند. ممکن است بگوییم که نویسندگان پاراگراف طولانی یک مسئله نوشتن فکر دارند - نه نوشتن فنی -.

نویسندگان پاراگراف تمام مطالب خود را جمع کرده اند ، اما آنها هنوز نمی دانند کدام یک از بیت هایی که جمع کرده اند از سایرین مهم هستند. آنها هنوز نمی دانند چه بیتی باید وارد شود. آنها نمی توانند مراحلی را ایجاد کنند که خواننده را با استدلال خود هدایت کند. همانطور که همکاران نوردیک من می گویند ، آنها هیچ نخ قرمز ندارند .

و هرکدام از این مراحل است که باید هریک از بندها را تشکیل دهد. هر پاراگراف جداگانه حرکتی به سمت ایده کلی است.

معمول ترین روش برای فکر کردن در مورد پاراگرافهای مورد استفاده در استدلال دانشگاهی ، دیدن آنها از سه عنصر است:

جمله ای در آغاز یا در نزدیکی آن که مرحله بحث را ارائه می دهد. این اغلب یک جمله موضوعی خوانده می شود زیرا بیان می کند که پاراگراف در مورد چیست - "موضوع" آن است.
مجموعه ای از جملات که موضوع را تبیین ، اثبات و واجد شرایط می کند. همانطور که گفته شده بسیار ارتدکس   استرنک و وایت است ، او (sic) می تواند با بازگرداندن آن به اشکال دیگر ، با تعریف اصطلاحات آن ، با رد کردن مکالمه ، با ارائه تصاویر یا موارد خاص ، معنی جمله را روشن کند. او ممکن است آن را با اثبات اثبات کند؛ یا او ممکن است با نشان دادن پیامدهای و پیامدهای آن ، آن را توسعه دهد. در یک پاراگراف طولانی ، او ممکن است چندین مورد از این مراحل را انجام دهد.
جمله ای آخر که به نوعی تأکید مجدد بر موضوع است ، غالباً از طریق پیامد ، و به مرحله بعد منتهی می شود.
اکنون ، اگر "پاراگراف" را google بنویسید ، برای این سه عنصر ممتازهای مختلفی پیدا می کنید ، همه اینها برای کمک به نویسندگان در پاراگراف علمی معمولی طراحی شده اند. من کلمه اختصاری MEAL را بسیار دوست دارم - برای هر کسی که پاراگراف را دریافت نکرده است ، مفید واقع شده است:

M ایده العین : جمله A که معرفی این بتن ساخته شده در پاراگراف
E vidence : حمایت از ادعای مطرح شده به عنوان ایده اصلی
راه حل : توضیح و ارزیابی شواهد برای ادعا
L ink back / Lead out : نتیجه گیری از ایده و آماده سازی برای مرحله بعدی
اما ، همانطور که گفتم ، روش های زیادی برای صحبت در مورد پاراگراف ها وجود دارد ، و شما باید یکی از مواردی را پیدا کنید که بیشترین حس را برای شما ایجاد کند. و احتیاطها را نیز در اینجا تکرار خواهم کرد - همه انواع نوشتن آکادمیک از این نوع پاراگراف استفاده نمی کنند - این یک "انگلیسی" بسیار است ، روشی سفید غربی ، که می تواند در مورد استدلال آکادمیک باشد ، بخوانید.

با این حال ، پاراگراف برای بسیاری از ما مهم است. خوانندگان دانشگاه انتظار دارند که آنها را ببینند. بنابراین این باعث می شود آنها چیزی را در نظر بگیرند. اما از نظر من ، اولین نکته آگاهی از پاراگراف مربوط به حرف شناسی نیست بلکه درباره نوشتار است. می بینید ، ما نویسندگان می توانند از درک خود در مورد پاراگراف استفاده کنند تا به پیشبرد و بازنگری ما کمک کند.

از آنجا که پاراگراف عدسی است که از طریق آن می توان تفکر ، نوشتن ایده ها را مدیریت کرد ، می تواند بسیار مفید باشد:

برای برنامه ریزی یک بخش از نوشتن از جملات موضوعی استفاده کنید
به جای اینکه فقط یک لیست نقطه ای از چیزهایی را که برای نوشتن در مورد آنها می نویسید ، بنویسید ، از جملات موضوعی به عنوان طرح کلی خود استفاده کنید. این ممکن است به این معنی باشد که شما باید ابتدا یک لیست گلوله تولید کرده و سپس آن را به جملات موضوعی تبدیل کنید. و به نوبه خود ، این ممکن است بدان معنی باشد که شما مجبورید دوباره سفارش دهید. و شما ممکن است خود را در زیر تقسیم برخی از گلوله ها به نقاط و جملات کوچکتر تقسیم کنید. هورا. در همان نقطه ای است که شما یک نقطه گلوله را تقسیم می کنید که خطر نوشتن پاراگراف های غول پیکر ، غرق در صفحه را کاهش می دهید و خواننده شما نمی تواند باعث ایجاد سر و دم شود. و هنگامی که جمله موضوع هر پاراگراف را مرتب کردید ، می توانید پاراگراف های خود را مطابق با حرکت MEAL بنویسید - یا نه.

برای تجدید نظر در پیش نویس خود از جملات موضوعی استفاده کنید
جملات موضوعی را که قبلاً در پیش نویس خود نوشتید ، لیست کنید. شروع هر پاراگراف. هنگامی که آنها را ذکر کردید می توانید ببینید که آیا آنها به ترتیب صحیح هستند و یا اینکه آیا هیچ پستی وجود ندارد. آیا جملات مبحث به خودی خود یک استدلال منطقی و منسجم می کند؟ برای انجام مراحل در بحث باید چه کارهایی انجام شود؟ این روند گاهی اوقات به ایجاد یک طرح کلی معکوس گفته می شود.

دقیقاً درصورتی که خود را بدون ایجاد پاراگراف در صفحات نوشتید ، ممکن است دوست داشته باشید که این دو استراتژی را امتحان کنید تا ببینید که آیا اینها کمک می کنند یا خیر. جمله و متوقف شود. یا جملات موضوع را به عنوان چک بخوانید و استخراج کنید.

این کار را انجام دهید و خوانندگانی مثل من هنگام خواندن نوشتار تجدید نظر شده شما از پاراگرافهای شما آگاهی ندارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۱
دانلود مقالات علمی

تجدید نظر با یک خواننده در ذهن - ده سوال

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۱ ق.ظ

دانشگاهیان برای انواع مختلفی از خوانندگان می نویسند. ما اغلب متهم به نوشتن فقط برای یکدیگر هستیم ، اما این دیگر صحیح نیست. بسیاری از ما اکنون برای بسیاری از خوانندگان مختلف - یا مخاطبان ، آنگونه که گاها خوانده می شود می نویسیم.

اما شما می دانید، حتی زمانی که ما انجام می دهیم و نوشتن برای یکدیگر ما همه یکسان نیست. خوانندگان آکادمیک مختلف انتظارات ، تجربیات ، علایق و سنتهای انضباطی متفاوتی دارند. و در حالی که همه خوانندگان آکادمیک به دنبال این خواهند بود که متوجه شوند که نوشتار شما به خوبی مشهود و استدلال شده است ، ممکن است به نوشتار شما نیز متفاوت باشند. یک امتحان کننده ، یک مجله مجله طاقچه ، یک مخاطب بین رشته ای عمومی تر که علاقه مند به کتاب پایان نامه شماست ، یا خوانندگان یک وبلاگ دانشگاهی ممکن است هرکدام به دنبال چیزهای کمی متفاوت از نوشته های شما باشند.

بنابراین ، هنگام تجدید نظر در اولین پیش نویس ، یکی از مهمترین نکته ای که باید در نظر بگیرید این است - خواننده شما.

احتمالاً شما اولین پیش نویس را برای خودتان نوشتید. شما باید ایده ها را در صفحه و تقریباً به ترتیب صحیح به دست آورید. شما در مورد ساختار و شاید سبک تصمیم گیری کردید. شما انواع نمونه ها و ادبیات حمایتی را که قرار بود دست بکشید و مهمترین آنها در آن زمان به نظر می رسید ، قرار داده اید.

اما اکنون ، اکنون زمان تجدید نظر رسیده است - زمان دوباره خواندن اولین پیش نویس خود در مورد خواننده خود است.

آن خواننده را تصور کنید. آیا آنها سرپرست شما هستند؟ کنکور؟ یک داور مجله؟ ناشر کتاب که امیدوارید شما را امضا کند؟ قبل از اینکه دوباره خواندن کار خود را شروع کنید ، شاید خوب باشد که لیستی از مواردی را که فکر می کنید خواننده خاص شما انتظار دیدن آنها را دارد ، تهیه کنید. برای خواندن کار خود از این لیست به عنوان یک لنز مهم استفاده کنید.

در حال حاضر ، شما لازم نیست که لیست خواندن مجدد خود را به طور کامل به تنهایی تهیه کنید. من می توانم در مورد برخی از انواع چیزهایی که باید به آنها نگاه کنید کمی کمک کنم. این یک شروع است - برخی از اشاره های کلی که اکثر خوانندگان دانشگاهی به دنبال متون رسمی تر هستند - پایان نامه ها ، مقالات ، کتاب های علمی و فصل ها.

این نشانگرها از دو نوع هستند. دو دلیل وجود دارد که دو خواننده دانشگاهی عموماً به آن توجه می کنند - نوشتار چیست و چگونه متن نوشته می شود. بنابراین مهم است که هنگام خواندن خواننده خود به دنبال هر دو مورد باشید.

بنابراین در اینجا لیست من ده نکته برای بررسی خواننده خود آورده شده است.

خواندن برای خواننده شما - مطالب اساسی

(1) هدف

آیا در همان ابتدا توضیحاتی را برای خواننده روشن می کنید که چرا می خواهند نوشته های شما را بخوانند؟ (به حکم مراجعه کنید )
آیا در مورد آنچه می نویسید و چرا اهمیت دارد ، بیانیه صریح دارید؟
آیا عنوان شما بیان می کند که نوشتن چیست؟ ( عنوان را ببینید )
(2) نکته

آیا شما یک نکته روشن دارید که می خواهید خواننده آن را درک کند؟ آیا در عنوان این نشان داده شده است؟
آیا مقدمه را طوری تنظیم کرده اید که خواننده بداند نکته باید در نوشتار مورد بررسی و استدلال قرار گیرد؟
آیا به طور خلاصه خلاصه می کنید - بحران - نقطه در انتهای متن؟
(3) درک

آیا اطلاعات کافی در مورد زمینه را برای خواننده برای درک استدلال خود ارائه می دهید؟
آیا درباره کلمات کلیدی و کلماتی که استفاده کرده اید توضیحی می دهید؟
(4) اعتبار

آیا شواهد کافی برای خواننده خود برای اعتماد به استدلال خود ارائه کرده اید؟
آیا چندین چشم انداز را پیش بینی کرده اید؟ آیا در مورد انواع اعتراضات یا ضد استدلالهایی که ممکن است خواننده شما مطرح کند فکر کرده اید؟
آیا خواننده شما می بیند که چگونه خود را در این زمینه قرار داده اید؟
آیا استنادهای شما نشان می دهد که با زمینه و نگرانی های آن آشنا هستید؟ آیا آنها به شما پیشنهاد می دهند که شما باریک یا به خوبی خوانده اید؟
آیا استنادات شما با اهداف شما مطابقت دارد - به عنوان مثال ، شما برای مخاطبان بین المللی سرگرم تبلیغات هستید و فقط از مکان خود استفاده می کنید؟ آیا در مورد عدالت اجتماعی می نویسید و فقط به مردان سفید پوست با همان موقعیت فرهنگی اشاره می کنید؟
(5) اتصال

آیا مبحث مورد بحث شما با علایق خواننده شما ارتباط دارد؟
چگونه این موضوع را در مقدمه ، بحث ، مثالها ، استنادها نشان می دهید؟
(6) اختیار

آیا خواننده شما را در متن پیدا می کند؟
آیا آنها موضع شما را گرفته اند و استدلال می کنید؟ (به پرچین ها مراجعه کنید )
خواندن برای خواننده شما - متنی که ارائه کرده اید

(7) نقشه

آیا نقشه ای برای خواننده فراهم می کنید تا آنها بدانند که چه می آید؟ بیشتر خوانندگان دانشگاهی در سنت های زبان انگلیسی انتظار دارند که در ابتدا نشانه هایی را برای سازماندهی مقاله یا فصل یا کتاب درست در ابتدا مشاهده کنند.
آیا مقاله دارای ساختار واضح و قابل تشخیص است؟ (به IMRAD و دیگران مراجعه کنید )
(8) راهنمایی

آیا در طول متن دستورالعمل کافی برای خواننده ارائه می دهید؟
آیا سرفصل ها و زیرنویس های شما کار می کنند تا به خواننده نشان دهند که قرار است با آنها روبرو شود؟
آیا لازم است در هر مکانی (جایی که ، چند بار) در جایی که در آن قرار دارید استراحت کنید و پیش بینی کنید که چه چیزی پیش خواهد آمد؟
(9) تن

آیا شما از سطح تشریفاتی که خواننده انتظار دارد استفاده می کنید؟ خیلی اتفاقی بوده؟ آیا از لیست ها و سوالات مناسب استفاده کرده اید؟
آیا نکاتی وجود دارد که طنزآمیز یا طنزآمیز بوده باشید - و آیا خواننده شما شوخی خواهد کرد؟ آیا شما در سطح صحیح از جدی بودن هستید؟
(10) خوانایی

آیا جملات طولانی زیادی با تعداد زیادی بند و اصلاح دارید؟ یا جملات خیلی کوتاه؟ به یاد داشته باشید که انواع جمله به خواننده شما کمک می کند تا بیدار بماند.
آیا صدای منفعل و زبان بسیار پیچیده ای وجود دارد ( اسم گذاری ؟)
آیا پاراگرافهای شما در هر آدرس یک ایده هستند؟
آیا خواننده در بین پاراگرافها شکاف خاصی دارد؟ (نگاهی به گذارها و موضوع قرمز استدلال کنید. برای مشخص کردن مشکل ، یک طرح کلی معکوس را امتحان کنید )
و وجود دارد. لیست اولیه ای از ده موردی که یک خواننده دانشگاهی ممکن است در متن شما به دنبال آن باشد.

وجود دارد می بیش از این ده - یک نفس عمیق بکشید - به دلیل البته، شما نیاز به particularise این لیست به طوری که آن را مناسب خواننده خاص که شما در حال نوشتن برای. اما ارزش آن را دارد که از لیست کامل استفاده کنید. ممکن است لازم باشد چندین بار پیش نویس خود را بخوانید. اگر نگران نباشید ، دوباره خواندن پیش نویس خود از چندین زاویه یک کار خوب است.

با این حال ، زمان اضافه شده در حال حاضر ، زمان صرف شده برای پیش بینی خواننده شما ، به این معنی خواهد بود که خواننده واقعی شما ، هنگامی که متن اصلاح شده شما را دریافت می کند ، قادر خواهد بود برای لذت بردن از آنچه باید بگویید صرف کند.

بنابراین اکنون بیایید آماده شویم. آن مداد را تیز کنید ، پیش نویس خود را چاپ کنید - و برای خواننده خود تجدید نظر کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۱
دانلود مقالات علمی

دکترای غالبا توسط سرپرستان خود گفته می شود که کار آنها باید از توضیحات به تجزیه و تحلیل حرکت کند. اما به چه معنی است؟ آیا به تازگی وقت خود را صرف انجام تمام توصیفات کرده اید؟ خوب ، به طور خلاصه ، خیر.

خبر خوب این است که بیشترین تجزیه و تحلیل ، خواه از عدد ، کلمه یا تصویر باشد ، با توضیحات شروع می شود. شما باید با کلمات طولانی بنویسید ، آنچه فکر می کنید واقعاً در دست دارید و آنچه اکنون می دانید.

توضیحات معمولاً مربوط به آنچه بعضی افراد "واقعیت ها و ارقام" می نامند - این احتمالاً مفیدترین اصطلاح نیست. بگذارید رویکرد دیگری را امتحان کنم. توضیحات معمولاً مربوط به داده های شما و اطلاعات خاصی است که شما انتخاب کرده اید - اطلاعات لازم برای تهیه پاسخ به سؤال تحقیق شما.

و توضیحات داده / اطلاعات انتخابی شما می تواند در مورد این موارد باشد:

چه اتفاقی افتاده است ، چه موقع و چه کسی / چه چیزی؛
چه چیزی به نظر می رسد یا مانند
یک سری از وقایع؛
توضیحی در مورد چگونگی انجام یا ممکن انجام کار؛
خلاصه متن؛
لیستی از چیزی (مؤلفه ها ، گزینه ها ، روش ها ، نظریه ها و غیره)
جدول زمانی؛
مجموعه ای از مضامین یا کلمات کلیدی؛
یک طرح از جزئیات مهم ...
توضیحات در مورد این نوع داده ها به شما امکان می دهد تا درباره آنچه "چیزهایی" دارید روشن باشد. این یک گام ضروری اما کافی نیست. اکنون فقط باید یک مورد دیگر را در روند معقول کردن انتخاب کنید. تجزیه و تحلیل حرکت می کند و دور از توضیحات خود را.

در اینجا نکاتی وجود دارد که ممکن است در انجام این کار به شما کمک کند. تصور کنید که خودتان تحلیلی قدم برمی دارید ، به صورت استعاری کلاه ارزیابی را می گذارید ، و دوباره به توضیحی که نوشتید نگاه کنید تا ببینید چه چیزی می تواند از آن ساخته شود. خود تحلیلی شما شکل های بزرگتری را در منظره به تصویر می کشد ، فراتر از جزئیات حرکت می کند. (طبق تصویر در بالای این پست.)

برای یافتن الگوهای بزرگتر ، خود تحلیلی شما با یک سوال - یا دو یا بیشتر - در ذهن شما به توضیحات شما نزدیک می شود.

و این سؤالات از کجا ناشی می شوند؟ خوب ، شاید شما نیاز به بازگشت به اهداف تحقیق و اهداف خود داشته باشید یا به خواندن خود بپردازید تا به شما کمک کند تا آنچه را که می خواهید از توضیحات خود بدانید استفاده کنید. اما می توانم کمی کمک کنم.

سؤالات متداول تحلیلی عبارتند از:

این شخص کیست؟ چه چیزی آنها را به شکلی که هست می سازد؟ چگونه آنها اینطور زندگی می شوند؟ چرا آنها کاری را انجام می دهند که انجام می دهند؟
این متن چگونه کار می کند؟ چه چیزی از طریق کلمه ، شماره و تصویر ارتباط برقرار می کند؟
چه ادعاهایی در این متن مطرح شده است؟
در این متن چه دلایل و شواهد ارائه شده است؟ آیا آنها قابل قبول هستند؟ قابل اعتماد؟ جاری؟ دکستکس شده؟ (و غیره)
عناصر اصلی این روند چیست؟ (بدون این کار نخواهد کرد)
چه دنباله ای از وقایع منجر به این نتیجه می شود؟
چه عواملی باعث شده این اتفاق بیفتد؟ مهمترین چیز چیست و اهمیت ثانویه چیست؟
چه الگوهای بزرگتری در این توصیف داده وجود دارد؟
اینجا بیشترین اهمیت چیست؟
چگونه موارد (در توضیحات) با یکدیگر مقایسه می شوند؟ به نظر می رسد مهمترین چیز در مورد اختلافات / مشترکات چیست؟
نقاط قوت و ضعف در این / این چیست؟
این چه چیزی را اضافه می کند؟
می بینید که این سؤالات به ایده های بزرگتر و انتزاعی تر می روند - خصوصیات اصلی ، اصول ، تأکید بر روندها ، علیت ، ویژگیهای اصلی ، ارزیابی. این الگوهای انتزاعی بزرگتر است که ما از طریق تجزیه و تحلیل تولید می کنیم.

اکنون ، من آن صدا را ساده کردم. اما البته اینطور نیست.

توضیحات اغلب مانند فعالیت کم خطر است. شما در حال خلاصه آنچه در حال حاضر وجود دارد. اما تجزیه و تحلیل در حال پرش به ناشناخته است. هیچ کس دقیقاً همان مجموعه داده های توصیفی را شما تجزیه و تحلیل نکرده است. و این برای شما منطقی است که آن را حس کنید. بله ، همه شماست که از اینجا به بعد مرتب شوید.

پرسیدن سوالات تحلیلی به این معنی است که خود تحلیلی شما باید شجاع باشد ، از اطمینان در توصیف رها شوید و قضاوت های خود را انجام دهید. بدیهی است که با خواندن و بحث با سرپرست خود می توانید در آن احکام راهنمایی شوید. و اگر در یک تیم کار می کنید ، احتمالاً تیم شما با هم تجزیه و تحلیل می کند و تفسیرهای یکدیگر را بررسی می کند.

اما در نهایت این شما - خود تحلیلی خود هستید - که از امنیت توصیفی شناخته شده دور می شوید و به یک قلمرو دانش جدید حرکت می کنید. شما باید تصمیم بگیرید که می توانید از توضیحات خود استفاده کنید.

و پس از آن تجدید نظر است.

شما اولین پیش نویس خود را دارید. سن شما را به طول انجامید و بسیار عالی است که این کار را انجام داده اید. اما می دانید که این کافی نیست. اکنون می خواهید مکانهای توصیفی مشکلی را قبل از خواننده / سرپرست خود پیدا کنید.

تجدید نظر در نفس شما باید به دنبال همه نقاطی باشد که شما چیزی را توصیف کرده اید: چه اتفاقی افتاده است که چه زمانی و چه کسی / چه چیزی. چه چیزی به نظر می رسد یا مانند یک سری از وقایع؛ توضیحی در مورد چگونگی انجام یا ممکن انجام کار؛ خلاصه متن؛ لیستی از چیزی (مؤلفه ها ، گزینه ها ، روش ها ، نظریه ها و غیره)؛ جدول زمانی؛ مجموعه ای از مضامین یا کلمات کلیدی؛ مجموعه ای از جزئیات مهم ... آه ، دژا وو. همان لیست قبلی است. اما یک نکته برای تکرار خودم وجود دارد.

حال از خود بپرسید ، وقتی یکی از این توصیف ها را در پیش نویس خود می بینید ، درست است یا خیر. آیا این مکانی است که برخی از تجزیه و تحلیل های بعدی مفید باشد.

از خود بپرسید - آیا قبل از شروع توضیحی برای ارائه توضیحات ، باید کارهای بیشتری در این زمینه انجام دهم؟ آیا این توضیحات برای من کافی است که به سؤال تحقیقم به طور کامل پاسخ دهم؟ آیا الگوهای بزرگی در اینجا وجود دارد؟ اصول؟ علل؟ خصوصیات؟ مراحل؟ قضاوتهای ارزشیابی؟ برای رسیدن به جایی که بتوانم درمورد نتایج خود ادعا کنم ، چه کاری می توانم انجام دهم؟ آیا باید توضیحات خود را کنار بگذارم و مانند آنچه در نگاری مردم نگاری شود ، تحلیل را اضافه کنم یا توضیحات را به تجزیه و تحلیل تغییر دهم - چه چیزی بیشتر به خواننده کمک می کند؟

و اگر جواب این است که من می توانم کارهای بیشتری انجام دهم ، باید کارهای بیشتری انجام دهم؟ خوب ، هنگامی که زمان مناسب است ، از تجدید نظر در نفس خود به خود تحلیلی بروید و ادامه دهید ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۱
دانلود مقالات علمی

بازبینی یک فصل پایان نامه

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۱ ق.ظ

شما اولین پیش نویس فصل خود را نوشتید. هورا! این یک دستاورد است. بدون پیش نویس اول نمی توانید به جایی برسید. آهسته به پشتتون دست بزنید. و بعد ...

قدم از میز فاصله بگیرید. استراحت کن پیش نویس خود را رها کنید و کار دیگری انجام دهید. سپس با مجموعه ای متفاوت از سر برگردید.

این زمان سخت گیرانه است.

اکنون زمان آن است که منتقد داخلی خود را بسیج کنید و سؤالات سختی را درباره پیش نویس (اول خفیف) خود بپرسید.

بله ، هنگام خواندن پیش نویس ، اشتباهات کمی آشکار خواهید داشت ، اما این زمان برای کم شدن و کثیف شدن با نکات دقیق ویرایش نیست. شما اثبات خواندن نیستید. ابتدا باید در عکس بزرگ شرکت کنید.

اغلب نزدیک شدن به یک متن با چیزی در ذهن ، داشتن یک سؤال یا مجموعه سؤالاتی که می توانید از آن بپرسید مفید است. و با اولین متن پیش نویس قصد دارید چیزی کاملاً خاص از خواندن خود بیابید. شما به دنبال این هستید که ببینید پیش نویس چگونه می تواند بهبود یابد. شما می خواهید ببینید که متن به هم آویزان است ، اگر همه چیز در جای مناسب است ، در جایی که شما باید کارهای دیگری انجام دهید ، آنچه ممکن است تغییر دهید لازم است.

بنابراین در اینجا مجموعه ای از سؤالات وجود دارد که ممکن است هنگام نزدیک شدن به پیش نویس خود ، سؤالاتی راجع به مرحله خواندن-اولین-پیش نویس-از-فصل فصل مفید باشد.

هدف

قصد شما در نوشتن این فصل چیست؟ آیا در ابتدا این مسئله را روشن کردید؟ آیا خواننده قادر خواهد بود درک کند که چرا آنها قصد دارند همه کلماتی را که می خوانند بخوانند؟ آیا در مورد آنچه در این فصل قرار است گفته شود صریحاً بیان شده است؟ آیا این به طور منطقی از فصل پیشین پیروی می کند؟
محل

آیا این فصل در یک گفتگوی علمی گسترده تر قرار دارد؟ آیا به نظر می رسد که هیچ کس تاکنون در این زمینه تحقیق نکرده است یا قبلاً درباره این موضوع صحبت کرده است؟ همه فصل ها نباید به کارهای علمی دیگر رجوع کنند - اما در صورت نیاز ، در این مقطع اولیه بررسی کنید یا اینکه از ارتباط با کار دیگر دانشمندان سود می برد.
ساختار

در کل این پایان نامه:

آیا خواننده از اطلاعات پیش زمینه کافی برای درک آنچه در این فصل وجود دارد استفاده می کند؟ آیا این فصل باید به مواردی که قبلاً اتفاق افتاده است مراجعه کند یا خلاصه موجز را ارائه دهد؟ جایی که؟ هر چند وقت یکبار - و آیا خواننده بیش از حد می تواند به جلو و عقب خود ادامه دهد؟
در این فصل:

آیا این فصل گام های واضح و منتهی به نتیجه گیری منطقی ارائه می دهد؟ آیا جاهایی وجود دارد که به نظر می رسد همه چیز از جایی خارج است یا متناسب نیست؟ آیا مکانهایی وجود دارد که شما به عنوان یک خواننده در حال سقوط از یک سوراخ هستید؟ آیا جاهایی وجود دارد که دو بار همان مطالب را می خوانید - یا بارها و بارها؟ اگر به هر یک از این موارد پاسخ مثبت دادید ، یک موضوع ساختاری دارید و باید با استفاده از شکلی از طرح کلی معکوس ، آن را با جزئیات بیشتر بررسی کنید .
آیا مکانهایی وجود دارد که شما نیاز به ارائه تعاریف یا توضیحات بیشتری دارید؟ (به دنبال کلمات کد باشید .)
آیا نتیجه گیری شما با هدفی که در ابتدای فصل بیان کردید مطابقت دارد؟ اگر اینگونه نباشد ، چه چیزی نیاز به تغییر دارد - هدف شما یا فصل؟ اگر این فصل است ، ناامید نشوید ، فقط به این فکر کنید که چه چیزی باید برود یا قرار بگیرد؟ در این مرحله ، شما می توانید به داستان نویسی برگردید تا جایی که مشکلات محتوا و استدلال ها در کجا قرار دارند ، پیدا کنید. ممکن است شما مجبور شوید چیزها را بین فصلها تغییر دهید ، یا مطالب را اضافه یا تفریق کنید.
تثبیت موقعیت

آیا خواننده شما را به عنوان یک پژوهشگر معتبر می بیند؟ آیا شما خواننده را از طریق متن هدایت می کنید؟ چگونه می توانید از متا تفسیر برای ترقی استدلال خود استفاده کنید؟ آیا چیزهای زیادی را برای خواندن اختصاص می دهید تا نتیجه بگیرند؟
امانت

آیا مدارکی که ارائه کرده اید قانع کننده است؟ چه چیزی ممکن است آن را تقویت کند؟ آیا مهمترین و قویترین دلایل / شواهدی که ارائه می دهید برجسته شده اید؟ آیا اصلاً ضد استدلال را در نظر گرفته اید؟ باید؟ آیا هر یک از دلایل / شواهدی که ارائه می دهید ضعیف است - آیا می توان آنها را قوی تر کرد؟
به نظر شما پرونده ای که در این فصل آورده اید قابل قبول و استدلال است؟ (اگر این کار را نکنید ، خواننده راهی نخواهد بود.)
ken-treloar-346065-unsplash.jpgخوانایی

آیا متن به خوبی سازمان یافته و به راحتی قابل پیگیری است؟ آیا از عنوان ها و زیرنویس ها به اندازه کافی استفاده کرده اید؟ آیا می توانید از جدولها ، نمودارها یا نمودارها برای تأکید بر یک نکته کلیدی یا خلاصه کردن اطلاعات استفاده کنید؟ آیا تعداد زیادی از جداول ، نمودارها یا نمودارها وجود دارد؟
در صورت وجود از نقل قول ها چگونه استفاده می شود؟ آیا آنها توضیح داده شده اند یا اینکه تفسیر آنها برای خواننده باقی مانده است؟
آیا می توان مقدمه شما را جالب تر کرد؟ آیا واقعاً علاقه خواننده را به خود جلب می کند؟
آیا نتیجه گیری به اندازه کافی متمرکز است؟ آیا موردی که شما ایجاد کرده اید "حل و فصل" شده است یا خلاصه ای است که خیلی طولانی است و به خواننده deja vu می دهد؟ آیا نتیجه گیری پیش بینی می کند که فصل بعد کجا خواهد رفت؟
در حال حاضر کافی است این شروع سوالات برای اصلاحات فصل اول پیش نویس است. شما ممکن است چیزهای بیشتری برای اضافه کردن داشته باشید و این کار فریبنده است.

اما احتمالاً مفید و خوب است بدانید که سؤالات فوق به شکلی است که سرپرست شما به پیش نویس شما نزدیک می شود - یا باید. آنها قبل از هر چیز به دنبال تصویر بزرگ هستند. ویرایش اصطلاحات و دستور زبان همیشه برای مرتب کردن چیزهای بزرگ ثانویه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۱
دانلود مقالات علمی

← من ، خودم و منبازنگری در فصل پایان نامه →
"کلمات کد" را بررسی کنید - نوشتن خود را بازبینی کنید
ارسال شده در 8 اکتبر 2018توسط پت تامسون
markus-spiske-507983-unsplash.jpg

برای نویسندگان دکترا معمول نیست که بازخورد سرپرست را بگویند که آنها نیاز به باز کردن ایده دارند. اما واقعاً این به چه معناست - و چگونه نویسنده در شرایطی قرار می گیرد که آنها چیزی را که نیاز به باز کردن ندارد ، پیدا کنند؟

خوب. بگذارید اول از همه با آخرین سؤال شروع کنم. چگونه می توانیم به باز کردن نیاز داشته باشیم؟ بله ما ، زیرا فقط نویسندگان دکترا نیستند که در این شرایط قرار بگیرند.

وقتی می نویسیم اغلب با یک فکر نیمه تشکیل شده شروع می کنیم. این فکر وقتی ایده ای می شود که یا ما آن را با صدای بلند صحبت می کنیم یا از طریق نوشتن آن را به کلمات می گذاریم. اگر دوست دارید با قرار دادن آن به زبان گفتاری یا نوشتاری ، ایده را برای پیاده روی در نظر می گیریم.

و هنگامی که ما ارسال ایده ما برای اولین بار، در یک جلسه نوشتن آزاد می گویند و یا به عنوان یک یادداشت یا یک نوشتن، ما آن را ارسال برای خودمان. حتی اگر در پیش نویس اول باشد ، ما افرادی هستیم که آن را می خوانیم. سپس ما روی آن کار می کنیم ، آنرا پردازش کنید.

وقتی خواننده خودمان هستیم ، وقتی برای خودمان می نویسیم ، اغلب از یک دست کوتاه شخصی استفاده می کنیم. در نوشتن ایده جدید ما به ایده های دیگری که قبلاً آنها را توسعه داده ایم و یا به مباحثه ، متون دیگر که خوانده ایم اشاره می کنیم. گاهی اوقات این نوشتار اولیه برای خودمان از کلماتی استفاده می کند که به نظر می رسیم طبق گفته محقق نویسنده لیندا گل ، این مراتع کارآمد است ، زیرا به هر حال ، این ایده جدیدی است که ما روی آن کار می کنیم ، نه ایده های قدیمی.

اما وقتی ما به نوشتن برای دیگران می پردازیم ، اغلب این بخش های کوتاه را به متن جدید منتقل می کنیم - نوشتاری که اکنون برای خوانندگان دیگر انجام می دهیم. ما فراموش می کنیم که ما باید به توضیح شرایط که ما به خوبی درک کنند. ما فرض می کنیم که چون این کلمات را می دانیم ، دیگران نیز آنها را درک خواهیم کرد و روشهایی که ما از آنها استفاده می کنیم. ما به شکلی می نویسیم که طبیعی و آشنا به نظر می رسیم - اما دیگران خوش شانس نیستند.

لیندا گل و جان هیز در مورد نوشتن اصطلاحات کوتاه به عنوان استفاده از " کلمات کد " صحبت می کنند. آنها می گویند که ما به "بیت ها و کدهای غنی" فکر می کنیم که همه آنها را باید از فکر به زبان سوق داد. و سپس برای دیگران روشن شد.

کلمات کد با تعریفی که برای نویسنده شناخته شده است. کلمات کد غالباً احمقانه هستند ، معانی آنها را نمی توان به راحتی حدس زد و / یا آنها به ایده ای اشاره می کنند که می تواند به روش های مختلفی تفسیر شود. کلمات کد برای ایده های پیچیده ، موقعیت هایی که در مورد بحث های کلیدی و یا سنتز ایده های نویسندگان دیگر در نظر گرفته شده اند ، جای دارند.

اکثر اوقات کلمات کد ما نیاز به باز کردن بسته نیست. البته اکثر ما آگاه هستیم که باید اصطلاحات کلیدی را تعریف کنیم ، اما ممکن است اصطلاحات کلیدی همانند کلمات کد نباشد. کلمات کد لغزنده کاملاً لغزنده هستند و به راحتی می توانند از ما عبور کنند.

کلمات کد نیاز به ترجمه دارند. خوانندگان نمی دانند ، چه چیزی در ذهن نویسنده است. اما آنها به نویسنده نیازی ندارند تا یک توضیحی برای دائر encالمعارف ارائه دهد ، خواننده فقط به اندازه کافی نیاز دارد تا به معنای نویسنده باشد.

گل و هایز برای یافتن کلمات کد چند راهکار پیشنهاد می کنند. من استراتژی های آنها را بهم زده و آنها را بیشتر خودم کرده ام - اما می دانید ، اینجا را ذکر کنید. اقتباس از گلها و هایز (1977 ، بله قدیمی ، اما هنوز هم مفید).

بنابراین ، کلمات کد را توسط:

از یک دوست قابل اعتماد بخواهید تا پیش نویس شما را بخواند و کلماتی را که به نظر می رسد مهم هستند اما توضیح داده نشده است ، بیان کنید
تظاهر می کنید که یک ویراستار هستید که برای اولین بار متن شما را می خواند و کلماتی را برجسته می کند که به نظر می رسد یک مفهوم مهم را محاصره می کند یا یک حرکت را در یک آرگومان نشان می دهد. سپس نگاه کنید تا ببینید که چه تعداد از این کلمات در واقع توضیح داده شده است.
کاغذ را با صدای بلند بخوانید تا ببینید که آیا هرگونه کلمه به عنوان نادرست توضیح داده می شود. آیا نکته ای وجود دارد که به نظر نمی رسد این کاغذ جریان داشته باشد؟ شاید مشکل استفاده از یک یا چند کلمه کد باشد.
برجسته کردن کلمات کلیدی در نوشتار خود که به نظر شما کلید اصلی باز کردن ایده است. سپس بررسی کنید که آیا توجیه کافی برای استفاده از آنها وجود دارد یا خیر. آیا در متن های دیگر و یا دنباله ای منطقی از مراحل توضیحی ، منابع کافی وجود دارد؟
گل و هایز همچنین سه راهکار برای باز کردن کلمات کد ارائه می دهند . آنها پیشنهاد می کنند:

نقشه برداری ذهن به فریب دادن عناصر مختلف کلمه کد کمک می کند. پس از اتمام ، نقشه ذهن را می توان در یک طرح نوشتاری طبقه بندی کرد.
نوشتن مقاله ای که نشان می دهد چگونه نویسنده درک خود را از اصطلاح توسعه داده است. به جای یک مقاله ، من پیشنهاد می کنم که یک متن کوچک یا اسلاید پاورپوینت یا یک طرح کلی ممکن است کافی باشد.
رفتن به یک دوست قابل اعتماد ، و "آموختن" به آنها راهی برای درک کلمه کد شما.
و آنجا هستی

کلمات کد یک تعبیر احتمالی از معنای "باز کردن" ممکن است.

Flower، LS and Hayes، JR (1977) استراتژی های حل مسئله و  کالج فرآیند نوشتن English ، Vol. 39 ، شماره 4 ، صص 449-461.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۱
دانلود مقالات علمی

من ، خودم و من

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۰ ق.ظ

← والدینی که تحصیل می کنندبررسی برای 'کلمات کد - تجدید نظر خود را به نوشتن →
من ، خودم و من
ارسال شده در اول اکتبر 2018توسط پت تامسون
nathalie-gouzee-329-unsplash.jpg

شری ترکل در سال 1996 کلمات - چه کسی ماست- را نوشت  . او توضیح داد که چگونه یک شخص و شخصیتهای مختلف آنها در چندین سیستم عامل توزیع می شود. او در مورد تولید و توزیع دانش و دانش توزیع شده صحبت کرد.

روی آن ایده توزیع بگذارید. این فقط برای دیجیتال کاربرد ندارد.

رافائل ساموئل ، مورخ انگلیس ، یکی از کتابهای خود را با توصیف کلی از کسانی که در کارهایی که به او به عنوان نویسنده نسبت داده شده بود ، شروع کرد - به ویژه کتابداران و بایگانی کنندگان که محافظت دقیق ، طبقه بندی و مباشرت آنها را انجام داده است. . او توانست به طور رسمی تعداد بسیار کمی از این افراد را بشناسد ، زیرا آنها واقعاً برای او شناخته نمی شدند. او نتوانست نام آنها را بگذارد ، اگرچه می توانست برخی از مؤسسات آنها را نامگذاری کند. ساموئل و همچنین کتابداران و بایگانی کنندگان ، اذعان کردند: گفتگوهای بی شماری که در تفکر وی نقش داشته است ، خدمات منشی مختلفی که وی ترسیم کرده است و کارهایی که در دانشگاه و اتحادیه وی انجام شده است و شرایطی را ایجاد می کند که در آن توانست. کار

ساموئل می خواست نظر خود را در مورد نویسندگی بیان کند. همیشه بیشتر از یک است هیچ یک از ما به تنهایی نمی نویسد. ما همیشه بخشی از یک سیستم نویسندگی توزیع شده هستیم. این سیستم از لحاظ جغرافیایی گسترش یافته است ، و اکنون نیز اتفاق می افتد ، بلکه در گذشته نیز اتفاق افتاده است.

با این حال ، به ویژه در هنر ، علوم انسانی و علوم اجتماعی ، مفهوم مؤلفیت مجرد حاکم است ، و به دنبال آن نویسندگی اول. کسی که در درجه اول در تیم ها مانند نویسنده علمی نوشته و هرگز به عنوان نویسنده اول ننوشته است ، ممکن است توسط تابلوهای انتخاب و ترویج هنر ، علوم انسانی و علوم اجتماعی مورد سوء ظن قرار گیرد. چه نقشی در تیم داشتند؟ مطمئناً اگر آنها یک متفکر پیشرو بودند ، خودشان می نوشتند؟ آنها را به عنوان اولین در برابر برابر دیده می شود؟ اگر ما آنها را تعیین و ارتقاء دهیم ، آیا آنها واقعاً به کار مشغول هستند؟

من همچنین وقتی داوطلبها را بررسی می کنم ، اغلب مورد توجه نیازمندی های آکادمی قرار می گیرم. افرادی که متقاضی پروژه هایی هستند که در آن مجبور به همکاری مشترک هستند ، معمولاً خود را به عنوان رنجرهای تنهایی ستاره معرفی می کنند. آنها ظاهراً تحقیقات برجسته ای را انجام داده اند که عمدتاً بدون کمک بوده اند. آنها استنادهای چشمگیر و اشکال مختلفی از رتبه بندی ها و جوایز ستاره کسب کرده اند و همه آنها را در تنهایی کسب کرده اند - حتی وقتی لیست های انتشار و تحقیقات آنها ، آنها را به عنوان بخش هایی از تیم ها و گاه به عنوان نویسندگان دوم ، سوم و غیره نشان می دهد.

بله کاملاً می دانم که این جعل نویسنده / محقق فردگرایانه تقصیر افرادی نیست که مناقصه ها را می نویسند - انتظار می رود که آنها اینگونه بنویسند. رهبر برجسته و انفرادی برجسته همان چیزی است که برای بدست آوردن از طریق حلقه های نهادی و پول درآوردن ، دریافت اعتبار و دریافت شغل لازم است.

اما است عجیب و غریب است، نه؟ از یک طرف ، یک پیشنهاد تحقیقاتی در مورد پتانسیل جمعی آن و محقق اصلی در مورد کار تیم و توانایی مدیریت آنها مورد داوری قرار می گیرد. از طرف دیگر ، هر یک از اعضای تیم باید خود را از طریق روایتی کاملاً فردگرا ارائه دهند. بعضی اوقات انتظار می رود که متقاضیان اعطای کمک مالی بسیار بزرگ نشان دهند که اعضای تیم سابقه همکاری با یکدیگر را دارند ، که این یک پیکربندی جدید نیست که برای یک تماس خاص جمع شده است. اما حتی در این صورت ، CV ها نیز وجود دارند. تمام آن داستان های فردی که تنها و تنها نویسنده آنها را برجسته می کند.

و در آن مناقصه ها ، کار ناخوشایند تکنسین ها ، کتابداران ، بایگانی کنندگان ، کارمندان موسسات و مواردی از این دست ، هرگز مورد بررسی قرار نمی گیرند. مربیان مختلف ، داوران داخلی و کارمندان حمایتی که این پیشنهاد را امکان پذیر کرده اند نامرئی هستند. حساسیت ساموئل و ترکل در مورد ماهیت توزیع شده کار دانشگاهی - و محدودیتها و چارچوبهای اجتماعی و نهادی آن- به ندرت دیده می شود.

برخی از مردم در مقابل این فرهنگ من موضع گیری کرده اند. به مجموعه های مختلفی بنویسید که به عنوان The xxx Collective ، گروه xxx ، کارگاه xxx (1) ، و نویسندگانی که به عنوان یک هویت مفرد فرض شده (2) نوشته و نوشته شده اند ، فکر کنید. اما این مثالها از نظر تعداد نسبتاً کمی هستند و بیشتر کسانی که فکر می کنم متعلق به زمان دیگری است. زمان کار ، افزایش حقوق ، ارتقاء ، گرفتن قرارداد کتاب ، گرفتن بودجه تحقیقاتی اهمیت کمتری داشت و گلو کمتری کاهش می یافت.

نمی دانم چه چیزی ممکن است باعث شود تا فرقه فردگرایی بی رحمانه آکادمیک به رسمیت شناخته شود تا ارتباطات ، هماهنگی ها و گفتگوهایی که کار ما را ممکن می سازد ، تضعیف شود. ارائه سیستم های توزیع شده از دانش و دانش در مورد آنها.

اگر من مسئول بودم اگر من مسئول بودم ، بهشت ​​به ما کمک می کند. اما ، اگر من بودم خوب ، من فکر می کنم من دوباره در مورد آن CV های انفرادی ، سوابق پیگیری پیشنهادات و صفحات اصلی دانشگاه دوباره فکر می کنم ...

(1) به عنوان مثال کارگاه تاریخ و کار مرکز پژوهش های فرهنگی معاصر بیرمنگام را ببینید

(2) به عنوان مثال JK Gibson-Graham جغرافیدان فمینیستی / JK مراجعه کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۰
دانلود مقالات علمی

والدینی که تحصیل می کنند

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۰ ق.ظ

انجام دکتری و / یا شروع یک کار دانشگاهی می تواند یک تجارت تنها باشد. اما می توانید از طریق رسانه های اجتماعی پشتیبانی دریافت کنید. این یک پست وبلاگ مهمان توسط Nicola White و Rebekah Farrell است  که گروه پشتیبانی خود را در فیس بوک راه اندازی کرده اند. نیکولا یک همکار تحقیقاتی در بخش روانپزشکی در UCL ، لندن است. سوابق تحصیلی وی در روانشناسی است و در اکتبر سال 2017 دکترای تصمیم گیری پزشکی در UCL دریافت کرد. Rebekah کاندیدای دکترا در دانشکده مطالعات جهانی ، شهری و اجتماعی در دانشگاه RMIT ، ملبورن است. موضوع وی در زمینه مسئولیت پذیری شرکت های چند ملیتی و حقوق بین الملل است. او از مطالعات بعنوان یک محقق و مدرس تحصیلی پشتیبانی می کند اما سابقه وی به عنوان وکیل است. 

" والدینی که تحصیل می کنند " یک گروه پشتیبان فیس بوک است و مغز متشکل از دو مادر است که در حین تکمیل دکترای خود به دنبال اتصال و پشتیبانی بودند. آنها با وجود بودن در سایر نقاط جهان ، آنها توانستند از طریق رسانه های اجتماعی ارتباط برقرار کنند.

اندکی پس از بازگشت به دوره دکترا پس از مرخصی زایمان ، نیکولا بلافاصله پس از وبلاگ تجربه خود را آغاز کرد. برای این کار چند انگیزه وجود داشت. اول ، او مشتاق بود که دوباره به عادت نوشتن برگردد. البته یک وبلاگ با نوشتن برای آکادمی ها کمی متفاوت است زیرا بررسی نمی شود ، اما برای نیکولا این مسئله بود که اعتماد به نفس او را دوباره به توانایی خود بازگرداند - دانستن این که او واقعاً می تواند آنچه را که دروس می خواست انجام دهد. ثانیا ، او می خواست با والدین دیگر ارتباط برقرار کند. پس از ورود به دنیای اینستاگرام ، نیکولا با بسیاری از افراد مانند "instamums" ، "دانشجویان دکترا" و افرادی که کمی هر دو بودند ملاقات کرد. همه پشتیبانی می کنند. همه ، ناآگاهانه ، در اوقات دشواری به او کمک کردند.

شرایط Rebekah مشابه بود. بازگشت از مرخصی زایمان یک چالش بود. ناگهان او خود را پیدا کرد که سعی در ملاقات با مهلت های مطالعه دارد ، در حالی که تعهدات کاری را متعادل می کند و هنوز هم مامانی است که می خواست باشد (یا بفهمد چه چیزی حتی به نظر می رسد!) او با والدین بی شماری روبرو شد که همه آنها درگیر چالش ها بودند (در ضمن لذت بردن از لذت ها) بزرگ کردن فرزندان هنگام تحصیل. به طور ناگهانی او با دنیایی از مردم که تجربیات مشابهی را تجربه می کردند ، ارتباط داشت. کافی بود که او از طریق تحصیلات خود پیشرفت کند ، و حتی بیش از آن ، احساس انرژی و انگیزه در انجام این کار کرد ، فقط دانستن اینکه تنها نیست.

ایده والدینی که مشغول تحصیل بودند این بود که افراد ارتباط برقرار کنند ، نگرانی های خود را ابراز کنند و حمایت و توصیه کنند. این طراحی شده است که یک انجمن گرم ، استقبال و دوستانه باشد. ایجاد گروه و دعوت از اعضا نسبتاً آسان بود زیرا نیکولا در پی اینستاگرام خود در آنجا مستقر شده بود و در آنجا با تعداد زیادی از مادران در دانشگاه ارتباط برقرار کرده بود. از آنجا موضوع این بود که به گروهها و وبلاگ نویسان دیگر درخواست کنید تا گروه فیس بوک را تبلیغ کنند. همه در انجام این کار بسیار حامی بودند و تعداد آنها به رشد خود ادامه می داد (تا امروز بیش از 300 عضو). تنوع بخشیدن به گروه کمی دشوارتر بود و پایگاه عضویت باز هم از پدران بیشتری که تحصیل می کنند ، سود می برد!

اعضای والدینی که تحصیل می کنند در تعامل خود با گروه فعال هستند و مباحث مربوط به بحث و گفتگو از جمله: نحوه تحقق مهلت های زمانی که فرزند بیمار دارید ، نحوه برقراری ارتباط نیازهای خود به عنوان والدین با سرپرستان خود ، چگونگی ایجاد فضا (و مرزها) برای تحصیل ، تقاضای بودجه مراقبت از کودک و وام دانشجویی ، افراد و مبالغ خارج از محل مراقبت های روزانه و نحوه نشستن امتحان در 3 ساعت خواب! همچنین بحثهای مربوط به همه دانشجویان وجود دارد که در هنگام نامزدی منتشر می شوند ، نوشتن مقاله های کنفرانس و نکات مربوط به نرم افزار دیکته و ارجاع. این هفته برخی از اعضا یک جلسه آنلاین "خاموش و نوشتن" برگزار کردند - روشی بسیار مفید برای ایجاد انگیزه برای یکدیگر برای به دست آوردن برخی کلمات روی کاغذ!

اگر شما والدینی هستید که تحصیل کرده اید ، در حال حاضر مشغول به تحصیل هستید یا به فکر تحصیل هستید ، احساس راحتی کنید و سلام کنید!

گروه های پشتیبانی مهم هستند. آنها اطلاعات و مشاوره هایی را به اشتراک می گذارند ، آرامش و همراهی را ارائه می دهند و مهمتر از همه ، به شما کمک می کنند تا بفهمید که تنها نیستید. و همچنین والدین که مطالعه می کنند ، گروه های حمایتی دیگری نیز در فیس بوک وجود دارند ، مانند:

والدین دکتری و تحقیقات شغلی اولیه

PhD OWLS - قدیمی تر دانش آموزان Wiser

شبکه سیاه دکتری انگلستان

دکترا و والدین معلم شغل اولیه

زنان در شبکه پشتیبانی آکادمیک

دکتری - شبکه دکتری سیاه

اینها همه حسابهای بسته با ناظران است. قوانینی در مورد عضویت و مشارکت وجود دارد که می توانید قبل از کلیک کردن آنها را بررسی کنید. اگر از گروههای خودی خودی دیگری در فیس بوک اطلاع دارید ، آنها را در نظرات اضافه کنید. 

عکس توسط ملیسا Askew در Unsplash

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۰
دانلود مقالات علمی